صندوقچه دل

من برنده خواهم شد ، نه فورا ولی حتما ....

صندوقچه دل

من برنده خواهم شد ، نه فورا ولی حتما ....

اندراحوالات اینجا

اصلا کی گفته زن باید بیرون خونه کار کنه ؟


اصلا کی این قانون رو وضع کرد که زن و مرد برابرن ؟


اصلا کی گفته که یه خانم که تو خونه هزار تا کار داره و می تونه زنانگیشو به هزار راه


خرج کنه ،  باید اول صبحی شال و کلاه کنه بیاد سر کاری مردانه که هیچ ظرافتی توش نیست


آدم هایی رو تحمل کنه که هیچ تو شرایط تربیتی و شخصیتی و مرامی خودش نیستند .


الان بنده یک الهه خانمی هستم که می خواد انتقاداتی از محیط مردونه کاریش بکنه  و اگر


بخواد لب باز کنه به شکایت در نهایت خودشو محکوم می کنند و تو این محیط خشن و


زورگوی مردونه احساس می کنه یه نفره با یه جماعت مرد که هیچی سرشون نمی شه


البته همه جا اینطور نیست و همه همکارها این شکلی نیستند .


حدود پنج سالی می شه که اینجا مشغولم .


تو این مدت سه بار مدیران داخلی تغییر کردن و من تا خواستم به هر کدومشو ن با شیوه


خودشون عادت کنم عوض شدند .


یه سری اختیارات به من سپرده شده بود که وقتی مدیر جدید منصوب شد همه رو از


من گرفت ، با سیاست انگلیسی که در پیش گرفته ، با فن بیان قوی اش و رفتاری


که نمی تونی ایرادی ازش بگیری ، نمی تونی آتویی داشته باشی ازش حسابی


حال آدمو می گیره !!!


روز اولی که این آقا اومد سر کار ؛ آشنای صاحب دفترمون بود ، یک آدم


ناشی و تازه کار ، البته ایشون بازنشسته آموزش و پرورش بود و پس دغدغه مالی


آنچنانی نداشت ،  بنابراین حسابی می تونست زمان اضافی خرج زیر آب زنی و


پشت سر دیگران حرف زدن داشته باشه !!!


ده ماه تلاش کرد و مدیر داخلی رو تخریب کرد ، کلی انتقاد بهش می کرد و با


یه سری که نون به نرخ روز خور بودن دستشونو تو یه کاسه کرده بودن تا حسابی


پشت آقای ر عزیز رو خالی کنند و خوب صد البته که موفق هم شدن


من تمام مدت به آقای ر گوشزد می کردم که جریان از چه قراره اما ایشون هر دفعه


می گفتن که آقایون بالادستی من رو حسابی می شناسن و منو باور دارن ، و هیچ وقت


حرفهای درگوشی بقیه رو باور نمی کنند .


اما متاسفانه با بد رفتاری و بی عدالتی آقای ر از سمتشون کنار گذاشته شدن و با


بی احترامی کامل میزشون رو برداشتند تا عملا بهش بگن که دیگه نیاد .


من کلی از این بی عدالتی و بی انصافی و نامردی غصه خوردم و کاری هم از دستم


برنیومد ، و مدیر عزیزم آقای ر رو از دست دادم


و این آقای ف به راحتی شدن مدیر داخلی دفتر


تحملش برام خیلی سخت بود اما خوب چاره ای نداشتم به خاطر امرار معاش باید


ادامه می دادم .


رفتارهای ف تغییر کرد ، تماس های مکرر و اکثرا با خانم های مختلفش کمتر شد .


خوندن جوک های مسخره و بی نمک وقت و بی وقتش سر کار کم و کمتر شد .


اصلاح صورت و عطرهای مختلفش و ای مرتب بودن نصفه و نیمه اش کمی بهتر شد


شوخی های مسخره ای که می کرد و خودش می خندید تا بقیه هم زوری بخندن تقریبا جمع شد


کمر همت بسته بود تا مشکلات بیشمار دفتر رو حل و فصل کنه ، به قول خودش اون مدیر بوده


سی سال خدمت کرده و برای خودش برندی شده تو منطقه پس باید ازتجربه اش 


تو حرفه ای که هیچ تخصصی نداره استفاده کنه .


روزهای اول می گفت با من کاری نداره ، و من تو تمام کارهایی که بر عهده ام بوده


مشکلی ندارم ، همچنان به من احترام می گذاشت و همچنان برای من نوشابه باز می کرد


مدام می خواست مثل آقای ر خودشو به بهترین نحو جلوی من نشون بده ، خوب من هم


چون می دونستم که مقصر اصلی سر اخراج آقای ر بود ایشون بود با خودم می گفتم


برو آقا خودتی !!!!


ادامه دارد . . . . .







نظرات 11 + ارسال نظر
سیمرغ 17 - آبان‌ماه - 1394 ساعت 15:17 http://mostakhdem.blog.ir/

سلام عزیزم
فقط بگم که اون دهنتو باید عسل گرفت و بوسید

زن واسه زنانگی خوبه نه کار کردن بیرون خونه

آره واقعا الان دلم می خوات تو خونه زیر پتو بودم

مسعود 13 - آبان‌ماه - 1394 ساعت 14:14 http://parvaz-mas.blog.ir

در محیطی که کار می کنی یا باید سعی کنی شرایط را به نفع خودت تغییر بدی یا با شرایطی که دیگران برات درست می کنند کنار بیایی
من فکر می کنم در هر حال باید با این جور مدیرایی باید مثل خودشون رفتار کرد. یعنی اگه در میزنی وارد اتاق یه مدیر میشی ، برای وارد اتاق این ادمها شدن در زدن لازم نیست. دقیقا مثل خودشون
باید بهشون رو نداد. حتی نباید بفهمند در اون دفتر چیکار می کنی فایلهات کجاس - پرونده کجاست - هیچ هیچی نباید بهشون بدی .
بذار همیشه محتاجت باشن . این خیلی کمک می کنه

راستش دارم مین کارها رو می کنم ، اگه بتونم از پسش بربیام

Masood 13 - آبان‌ماه - 1394 ساعت 13:41 http://Www. sokoot-mard.blogfa.com

سلام
قصه تلخی بود. ذهنم را درگیر کرده
در این اوضاع اقتصادی نون بریدن خیلی ظالمانه است

man 13 - آبان‌ماه - 1394 ساعت 12:18

سلام. خوبی شما؟
با وبلاگت از طریق وبلاگ آوا آشنا شدم.

از اول شروع کردم خوندمش رسیدم به اردیبهش94ت .

توی وبلاگ جدیدش هر چی پیام میزارم نمیدونم میبینه یانه . ازش رمز نوشته هاش رو میخوام.

میتونی کمکم کنی؟

براش به اسم memol پیام گذاشتم. بهش بگو بهم رمز بده. مرسی

باشه بهش می گم حتما

آوا 12 - آبان‌ماه - 1394 ساعت 18:34

سلام الهه جووونی.
اهوم واقعا باید دیروز مواظب میبودم که یه چیزی از اسمون نیوفته روم.بس که بدبیاری داشتم.خخخخ.
اره گفتم یه جورایی.ینی ارایشگره فهمید بار اول و آخرمه که رفتم پیشش.

مهناز 12 - آبان‌ماه - 1394 ساعت 15:25 http://www.1zan-moteahel.blogsy.com

متٲسفانه این مشکلات تو اکثر محیطهای کاری هست و دیگه هیچکی سر جای خودش نیست!
راس میگی،کار کردن تو محیطهای مردونه و اینجوری،خیلی سخته.ایشالله بتونی یه کار خوب تو یه محیط خوب و با همکارهای خوب پیدا کنی عزیزم

چه دعای خوبی کردی برای من کار خوب تو محیط خوب ، به نظرت اینجا اصلا همچین چیزی وجود داره ؟؟

سانیا 12 - آبان‌ماه - 1394 ساعت 12:24

عزیزم این مردان متاسفانه توهماتی دارند که اگر زن بالا نشین باشه میزنه تو سرشون به خاطر همون کهه همیشه به همکاران خانم گیر میدهندو ناعدالتی میکنند تو کارشون

آفرین زدی به هدف دقیقا همینطوره

آوا 12 - آبان‌ماه - 1394 ساعت 08:38

سلام الهه جونی..
خوبی؟
اووم تاحالا اینجوری پست تعریفی نذاشته بودی..
بی صبرانه منتظرم که ادامه رو بخونم ببینم چی شده..

اوخی عزیزم چقدر سحرخیر..میگم حداقل تعطیلات رو حسابی بخواب و لذت ببر...
من اصلا تو شامیم تخم مرغ نمیزنم..میثم دوس نداره..منم نمیزنم میدونم عجیبه ولی...خخخخ.
روزت خوش عزیزم...ایشاالا که سرکار مشکلی پیش نیاد.

میفروش 11 - آبان‌ماه - 1394 ساعت 13:52

سلام
خوبی الهه خانوم
کاش شرایط اقتصادی جامعه طوری رقم میخورد که به قول فرمایش شما ؛ زن تو خونه به خانه داری و بچه داری و همسرداری خودش می پرداخت و به بهترین شکل انجامش میداد و مرد هم سر کار می رفت و به وظیفه خودش عمل می کرد ولی چه باید کرد که خیلی از خونواده ها مجبورند زن و شوهر کار کنند تا بتوانند مخارج سنگین زندگی ( اجاره مسکن ، خوراک ، پوشاک ، وووو ) تامین کنند .
و اما شما یک الهه عزیز
باید تو این مدت به این نتیجه رسیده باشی که مدیریتها بر اساس شایسته سالاری نیست البته در اینجا ! جاهای دیگه رو نمیدونم . و باز هم باید متوجه شده باشی زیرآب زنی از اصول اولیه و به قول آخوندا : از اوجب واجبات هست برای ترقی و پیشرفت !!! ولی خواهشا" شما به پیشرفت اینچنینی فکر نکن .
امیدوارم با آقای مدیر جدید بتونی کار کنی چون همانطور که گفتی مجبوری !
برقرار باشید. به امید دیدار

درسته تو مملکت ما اینجوریه ، نه آقا تو ذات من نیست زیر آب زنی من دارم از نقاط منفی ف تعریف می کنم پس به نظرم کار درستی نیست که می گم

اذر 10 - آبان‌ماه - 1394 ساعت 20:35 http://azar1394.blogfa.com

خانم خونه 10 - آبان‌ماه - 1394 ساعت 14:12 http://zendegiyekhosu30eman.blogfa.com/

منتظرم بقیه ماجرا رو هم بشنوم

ایشالا فردا

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.